دانلود رمان سیلاژ از ریحانه کیامری
در این مطلب رمان سیلاژ از ریحانه کیامری را آماده کردیم.برای دانلود رمان سیلاژ از ریحانه کیامری در ادامه پست همراه ما باشید.
در این مطلب رمان سیلاژ از ریحانه کیامری را آماده کردیم.برای دانلود رمان سیلاژ از ریحانه کیامری در ادامه پست همراه ما باشید.
در این پست رمان تب واگیر را آماده کردیم.برای دانلود رمان تب واگیر از فاطمه مفتخر در ادامه پست همراه سرزمین رمان باشید.
سرم گیج میرفت، نفسم به زور بالا میآمد و قلبم تند تند میزد!
دنیا دور سرم میچرخید.
همین فاصلهی کوتاه و چند دقیقهای مابینمان را انقدر تند دویده بودم که پاهایم از درد گز گز می کرد و اکسیژن به سختی ریه هایم میرسید.
همانطور که با تمام وجود میدویدم، او را دیدم!
با دیدنش مقابلم جان دوباره به بدنم و قدرت به پاهایم برگشت!
از صدای نفس نفس زدن هایم و دویدنم با تعجب به طرفم برگشت و با دیدنم انگار که رویش یک سطل آب یخ ریختند!
زانوهایم لرزید و در چند متریاش، از سرعتم کم شد و زبانم در دهان خشک و تلخم چرخید:
_ ب...ب...یا...بیا...ا
بریده بریده و با صدایی که به زور در میآمد حروف از دهانم خارج میشدند و نگاه حیرت زدهی او رویم چرخید و انگار که به خودش آمده باشد سراسیمه گفت:
_ چیه؟ چی شد؟
دستان خونیام را با ترس بالا آوردم و نگاه او هراسیدهتر از قبل شد. با چند گام بلند خودش را به من رساند و بازوانم را در دستش گرفت. همانطور که صدایم میزد تکانم داد.
حالا وقت این نبود که خودم را ببازم، باید دست میجنباندم، اما رمق نداشتم! تنها توانستم با دست به دشت اشاره کنم و بگویم:
http://clients1.google.cf/url?sa=t&url=https://magday.ir/
http://clients1.google.ne/url?sa=t&url=https://magday.ir/
http://clients1.google.ac/url?sa=t&url=https://magday.ir/
http://clients1.google.td/url?sa=t&url=https://magday.ir/
در این پست رمان نیم نگاه را آماده کردیم.برای دانلود رمان نیم نگاه از فاطمه مفتخر در ادامه پست همراه ما باشید.